جدول جو
جدول جو

معنی خش خش - جستجوی لغت در جدول جو

خش خش
صدای حرکت خفیف دو چیز بر روی یکدیگر مانند کاغذ، برگ خشک و پارچۀ آهاردار
تصویری از خش خش
تصویر خش خش
فرهنگ فارسی عمید
خش خش
(خِ خِ)
حکایت صوت جامۀ آهاردار گاه رفتن یا جنبیدن صاحب آن و امثال آن. بانگ جامۀ نو و بانگ کاغذو جز آن. خشت خشت. (یادداشت بخط مؤلف) :
از آنسو خشخش مخفی ازینسو شق شق مدفون
شنو این رمز از قاری سؤال است آن جواب است این.
نظام قاری.
آواز رفتن مار در سقف یا میان کزل و کاه. (یادداشت بخط مؤلف) : و خشخش رفتن او (افعی) همچون خشخش درختان بود که باد بر وی بزد. (از ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
خش خش
صدای کاغذ و پارچه آهاردار
تصویری از خش خش
تصویر خش خش
فرهنگ لغت هوشیار
خش خش
پارازیت، نوفه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خش خش
صدایی که از لگدمال کردن برگهای خشک برخیزد، به خوبی، کاری را با خوشی به انجام رساندن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خش خشه
تصویر خش خشه
خش خش، صدای حرکت خفیف دو چیز بر روی یکدیگر مانند کاغذ، برگ خشک و پارچۀ آهاردار
فرهنگ فارسی عمید
(خِ خِ)
بمعنی خشت خشت است که صدای ورق کاغذ و جامه و آواز شلوار نوپوشیده باشد و جز آن. (از برهان قاطع) :
که فرومرد از یکی خش خشت موش.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(خَ)
این لغت از توابع است و معنی آن خاش ریزه باشد. (فرهنگ جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
(خُ خِ)
نام کوهی است بزرگ به دهناء. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خش خش کردن
تصویر خش خش کردن
Creak, Rustle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خش خش دار
تصویر خش خش دار
Creaky
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خش خش کننده
تصویر خش خش کننده
Creaking
دیکشنری فارسی به انگلیسی
خوش خط و خال، خوشی خط، کسی که خوب می نویسد
فرهنگ گویش مازندرانی
چرکی که به آسانی از بددن خارج شود
فرهنگ گویش مازندرانی
خوش خوشک
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از خش خش کردن
تصویر خش خش کردن
skrzypieć, szeleścić
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خش خش کننده
تصویر خش خش کننده
scricchiolante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خش خش دار
تصویر خش خش دار
rangente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خش خش کردن
تصویر خش خش کردن
ranger, farfalhar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خش خش کننده
تصویر خش خش کننده
rangente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خش خش دار
تصویر خش خش دار
吱吱作响的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خش خش کردن
تصویر خش خش کردن
吱吱作响 , 沙沙作响
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خش خش کننده
تصویر خش خش کننده
吱吱作响的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خش خش دار
تصویر خش خش دار
skrzypiący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خش خش دار
تصویر خش خش دار
скрипучий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خش خش کننده
تصویر خش خش کننده
skrzypiący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خش خش کردن
تصویر خش خش کردن
скрипіти , шелестіти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خش خش کننده
تصویر خش خش کننده
скрипучий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خش خش دار
تصویر خش خش دار
скрипучий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خش خش دار
تصویر خش خش دار
knarrend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خش خش کردن
تصویر خش خش کردن
knarren, rascheln
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خش خش کننده
تصویر خش خش کننده
knarrend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خش خش کردن
تصویر خش خش کردن
скрипеть , шелестеть
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خش خش کننده
تصویر خش خش کننده
скрипящий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خش خش کردن
تصویر خش خش کردن
scricchiolare, frusciare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی